فیلم و سریال های ژانر رمانتیک

خلاصه داستان : هان جون هی که هنوز نتونسته با مرگ نامزدش، کو یون جون کنار بیاید، خود را در سال 1998 در ظاهر یک دانش آموز دبیرستانی به نام کوون مین جو می بیند. در آنجا با نام شی هون که بسیار شبیه به کو یون جون ست آشنا می شود.

خلاصه داستان : در مورد یه در گیری بین انسان ها و دو سری دیگه از موجودات است یکی ارتدال ها و دیگری هم ایگوته ها نوع اول که کلا قدرت خیلی بیشتری از انسان ها دارند اما نوع دوم دو رگه هایی هستند که بعد از مدتی زخم هاشون هم ناپدید میشه انسان ها گونه اول رو نابود میکنند البته در سریال کره ای تاریخ آرتدال میبینیم که شیوه نامردی رو هم پیشه کردند و با استفاده از بیماری ان ها رو شکست داده اند اما خب بعد از نابودی اونها زمین های حاصل خیزشون رو برای خود برمیدارند و ازش استفاده میکنن در این بین بازیگر نقش اول سریال ما یه ایگوته است که مادرش از ترس اون رو به سرزمین های دور فراری میده که تقریبا راه درست حسابی هم نداره اون دشت دور هم انسان هایی زندگی میکنند که خیلی پیشرفتی نداشته اند اما با این وجود مردمان خوبی هستند این پسر بچه بزرگ میشه و در اینده انسان ها که نیرو کار کمی دارند نیاز به برده دارن که روی زمین هاشون کار کنن و به دست های دور لشکر کشی می کنن و اون قبیله رو به اسارت میگیرن اونسوم خودش فرار میکنه اما باید برگرده و قبیله اش رو از دست اونا نجات بده اما خب با چه قدرتی خدا میدونه

خلاصه داستان : لی هونگ جو یک کارمند معمولی است که اتفاقی یک کتاب سیصد ساله مهر و موم شده را بدست می آورد. کتابی که باعث نفرین جانگ شین یو شده.

خلاصه داستان : بونگ یه بون یک دامپزشک در یک روستای کوچک است که می تواند با لمس کردن پشت حیوانات یا انسان ها، ذهن آنها را بخواند. او با جانگ یول که یک کارآگاه ست آشنا می شود.

خلاصه داستان : او‌ یون دو، مادر مجردی که با ته کیونگ که علاقه‌ای به ازدواج ندارد و متخصص زنان و زایمان است، آشنا می‌شود. آنها باهم قراردادی را میبندند که نفر سومی را وارد یک بازی کنند.

خلاصه داستان : داستان عشقی بین یک نجیب زاده و یک مرد مرموز که در زادگاهش ظاهر می شود و در دهه 1600 در جریان تهاجم چینگ اتفاق می افتد.

خلاصه داستان : اون می وقتی یک دانش آموز دبیرستانی بوده مادر میشه و دخترش جین هی را به تنهایی بزرگ می کند. او که اکنون در دهه چهل سالگی هست، با دختر 29سالش زندگی می کند. اون می یک فیزیوتراپ و جین هی به عنوان یک افسر پلیس مشغول به کار است. این دو همیشه با هم سر و کله می زنند اما رابطه خانوادگی عمیقی دارند.