فیلم و سریال های ژانر درام | صفحه 233 از 257

خلاصه داستان : داستان فردی به نام کلیر را روایت می کند که پنجاه سال سن دارد و یک معلم مطلقه‌ است و با توجه به سن و سال و چیزهایی که گفته شد او وضعیت خوبی از لحاظ روحی ندارد چرا که در این فکر است تا به زندگی خودش یک هدف بدهد و برای چیزی تلاش کند ، کلیر پس از مدتی فکر تصمیم می گیرد تا در شبکه اجتماعی پروفایلی جعلی یا به اصطلاح فیک بسازد و بتواند با آن به اهدافی که دارد برسد

خلاصه داستان : داستان فیلم The Traitor جنایی و بیوگرافی روایتگر داستان زندگی فردی به نام تومازو بوشتا است که در دهه هشتار میلادی می زیسته است ، او که در سیسیل ایتالیا زندگی می کرد به گروه های مافیایی وارد شده بود و توانسته بود در سنین جوانی به مقام خوبی در مافیا برسد و البته او به این مقام ها راضی نبود و دست به کاری زد که البته در نهایت به ضرر خودش تمام شد.

خلاصه داستان : داستان این فیلم درباره ی چهار دوست است که چندین سال است در کنار هم زندگی می کنند و از این شرایط هم رضایت کاملی دارند آنها مدت زیادی است که همدیگر را می شناسند و به خوبی به شناختی کامل از یکدیگر رسیده اند و می دانند که هر کدامشان چه چیزی می خواهند. این چهار دوست صمیمی حدود هشت سال است که در کنار هم و در یک آپارتمان در مادرید زندگی می کنند

خلاصه داستان : فیلم زمین سرگردان داستان این فیلم در زمانی روایت می شود که خورشید در نهایت به سمت خاموشی می رود و اوضاع برای اهالی زمین به سمت دشواری می رود. در این حال مردم سعی و تلاش خود را آغاز کرده اند تا بتوانند خود را نجات دهند و اوضاع را برای زندگی و نجات نسل بشر فراهم کنند.

خلاصه داستان : ساعت گرگ، داستان فردی به نام جون را روایت می کند که در گذشته زندگی اش به خوبی که باید می بوده نبوده است و می توان گفت که جون گذشته بدی را سپری کرده است ، او حالا پس از گذشت سالها از این مورد و اتفاقاتی که برایش در زندگی رخ داده است به دنبال این است که زندگی بدون حاشیه ای داشته باشد و به همین دلیل است.

خلاصه داستان : داستان فیلم The World We Make درباره ی دو فرد به نام های لی و جوردن است که یک روستای کوچک زندگی می کنند. لی 18 سال دارد و جوردن کمی از او بزرگتر است ، آنها پس از مدتی در می یابند که به همدیگر علاقه دارند و تصمیم می گیرند با هم ازدواج کنند

خلاصه داستان : شخصی به نام ناینا ستی را روایت می کند که از همه جا بی خبر و به طور بسیار ناگهانی خود را در اتاقی قفل شده می بیند و در می یابد در آن اتاق جسد یکی از نزدیکان او نیز هست